اصل (مفرداتنهجالبلاغه)اصل از مفردات نهج البلاغه، هم به صورت مفرد و هم به صورت جمع بکار رفته و به معنای ریشه، پایه و اساس میباشد. در قرآن کریم نیز به همین معنی استعمال شده و در بیان حضرت امیر (علیهالسلام) در موارد متعددی به همین معنا آمده است. ۱ - مفهومشناسیاصل به معنای ریشه و پایه، آمده است. خداوند میفرماید: «کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ اَصْلُهٰا ثٰابِتٌ وَ فَرْعُهٰا فِی السَّمٰاءِ» ۲ - کاربردها در نهج البلاغهاین کلمه به این معنی، بارها به صورت مفرد و جمع در «نهج البلاغه» به کار رفته است. آنگاه که مغیرة بن اخنس به عثمان گفت: من جلو علی (علیهالسلام) را از تو میگیرم، امام (علیهالسلام) به وی فرمود: «یابن اللعین الابتر و الشجرة التی لا اصل لها و لا فرع انت تکفینی؟ فو اللّه ما اعّز اللّه من انت ناصره...؛ ای پسر ملعون بیدنباله وای فرزند خانوادهای که نه ریشهای اصیل دارند و نه شاخه و فرزند خوبی، تو جلو مرا میگیری! به خدا قسم خدا عزیز نخواهد کرد شخصی را که تو یار او باشی.» ۲.۱ - دیدگاه تاریخی محمد عبدهمحمد عبده گوید: اخنس از بزرگان منافقین بود، اطلاق «ابتر» به پدر او بدین جهت بود که گویا فرزندی ندارد، چون فرزندش مغیره، آدم پستی بود، ابوالحکم بن اخنس برادر مغیره در «جنگ احد» بهدست امام (علیهالسلام) به درک رفته بود. ۲.۲ - جنگ با ایرانیانو آنگاه که عمر بن الخطاب با آن حضرت در رفتن خود به جنگ ایرانیان مشورت کرد، امام علی (صلواتاللّهعلیه) رفتن او را صلاح ندانست و فرمود: «انّ الاعاجم ان ینظروا الیک غدا یقولوا هذا اصل العرب فاذا اقتطعتموه استرحتم...؛ عجمها اگر فردا تو را در میدان دیدند گویند: این ریشۀ عرب و مرکزیّت آنهاست، اگر این ریشه را قطع کنید راحت میشوید (لذا جری میشوند).» امام (صلواتاللّهعلیه) با آنکه خلافت او را حق نمیدانست؛ ولی به حکم اداء الامانه و صلاح آن روز اسلام، از رفتن وی جلوگیری فرمود. ۲.۳ - حربههای شیطانو به مردم در بر حذر نمودن از شیطان فرموده: «فلعمر اللّه لقد فخر علی اصلکم و وقع فی حسبکم...؛ به خدا قسم شیطان بر ریشه و اصل شما (آدم (علیهالسّلام)) افتخار کرده و خود را از او برتر دانسته، و در حسب شما طعن وارد کرده است.» ۳ - پانویس
۴ - منبع• قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «اصل»، ص۵۲-۵۳. |